این یادداشت درباره‌ی الگوهای بی‌خشونت، و چگونگی پیش‌گیری از بروز خشونت در مدرسه‌ها، خانواده‌ها، جامعه‌ها و ملت‌ها بحث خواهد کرد. تمرکز این نوشتار بر توانایی آموزش در تغییر دادن مردم و پرورش مدافعان و کنش‌گرانی است که در حمایت از قشر آسیب‌پذیر جامعه فعالیت نمایند. آموزش‌هایی که به تشکیل دسته‌هایی از کنش‌گران منجر شود که به پاسداری از کسانی بپردازند که خود را متعهد به انجام کارهایی خواهند کرد که به نفع همه‌ی مردم باشد. 

مبارزه‌های خشونت‌پرهیز برای آزادی و دموکراسی جایگاه برجسته‌ای در امور بین‌الملل یافته‌اند. این قبیل مبارزه‌ها در پی آنند که به فرد، گروه‌ها و جامعه‌هایی که به مدتی طولانی به سکوت واداشته شده‌اند توانمندی بدهند. من در خلال این یادداشت، برای دانش‌آموزان نمونه‌ها و تحلیل‌هایی از مبارزه‌های دگرگونی اجتماعی پیشین و کنونی ارائه خواهم کرد، و توضیح خواهم داد که با وجود دشواری‌های شدید و سالهای متمادی حکومت خودکامه انجام دگرگونی ممکن است. 

نمونه‌هایی از دگرگونی اجتماعی که در کشورهای مختلف به موفقیت انجام شده‌اند را مطرح خواهم کرد؛ از جمله رژیم‌های فاسد و نظامی سرنگون شده، فروپاشی اتحاد جمهوری‌های شوروی، پایان نظام آپارتاید در افریقای جنوبی در سال ۱۹۹۴، جنبش صلح میان کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها در ایرلند شمالی، پیروزی جنبش حقوق مدنی در ایالت‌های متحد آمریکا، سرنگونی رژیم شاه در ایران، پایان حضور نظامی سوریه در لبنان در سال ۲۰۰۵، انقلاب نارنجی در اوکراین در سال ۲۰۰۴، و نیز بهار عربی در حال حاضر. 

این درس بر این نکته نیز تمرکز خواهد کرد که چگونه بیشتر جنبش‌های دگرگونی اجتماعی را مردم ساده و عادی به انجام رسانده‌اند که به انسانیت دیگران ایمان داشته، و معتقد بوده‌اند که کشتن دیگران کار نادرستی است، و نیز به این نتیجه رسیده بوداند که زمان آن رسیده که فرد با دستیابی به آزادی و شرایط بهتر زندگی خود را بهبود بخشد. 

این پدیده‌ی اجتماعی که روند نوینی از قدرت مردم و استفاده از نیروهای مدنی خشونت‌پرهیز است ماده‌ی اصلی دهنده‌ی دگرگونی اجتماعی را تشکیل می‌دهد. هزینه‌ی مالی دگرگونی اجتماعی خشونت‌پرهیز در مقایسه با هزینه‌ی قدرت نظامی خارج از درک است. جنگ باعث ویرانگی زندگی‌ها می‌شود و دشواری‌های ناشی از پناهندگانی که به بار می‌اورد طاقت‌فرساست. اخلال و گسستگی در کسب و کار و زندگی عادی مردم بسیار عمیق است. هزینه‌ی بالای بازسازی جامعه پس از جنگ بر اهمیت استفاده از مبارزه‌ی بی‌خشونت برای دستیابی به یک راه حل عادلانه می‌افزاید. 

بیشتر وقت‌ها، دگرگونی اجتماعی قابل پیش‌بینی نیست. من سه روند دگرگونی را به بحث خواهم گذاشت: 

الف) تغییری که به شکل یک رویداد بزرگ و سریع اتفاق می‌افتد و دیدگاه مردم را به شکلی بنیادین دگرگون می‌کند – *که اغلب همراه با رویاروی و حمله به رژیم به خاطر رفتار منزجر‌کننده‌ی آن است. (برای مثال، در واکنش به بمب‌گذاری و کشته شدن دختران در کلیسای بیرمنگهام در سال ۱۹۶۳، یا مسخره کردن و ناسزاگویی همگانی به چائوشسکو در رومانی قبل از سقوط او، و ترور آکینو جونیور در فیلیپین

ب) یک دوره‌ی طولانی از دگرگونی تدریجی. (با استفاده از مثال فروپاشی اتحاد شوروی، امپراتوری بریتانیا و امپراتوری روم.) 

پ) دگرگونی بهمن‌وار: بهار عربی (به ویژه بررسی چگونگی براندازی رژیم تونس در کمتر از دو هفته.) 

دگرگونی سیاسی سریع بسیار معمول است. اما رسانه‌ها به تنهایی همه‌ی دگرگونی‌های اجتماعی واقع شده را بازتاب نمی‌دهند. این امر را می‌توان در رویدادهایی که گزارش نمی‌شوند در جامعه‌های ما دید، و نیز در تلاش برای تغییرهای اجتماعی که اغلب به شکلی نهفته وجود دارد اما وجود آن در هر فرد انسانی مشهود است. دگرگونی اجتماعی در گسست سنت‌ها، بالا رفتن انتظار‌ها از جامعه، و انجام کارهای کوچک در حمایت از عدالت و حقوق بشر بازتاب می‌یابد. دولت‌ها اکنون ناگزیرند در تصمیم‌گیری‌هایشان به طوری فزاینده موضوع‌هایی مانند حقوق بشر و افکار عمومی را در نظر بگیرند. پرداختن به ریشه‌های منازعه با انجام کارهای کوچک جزئی و افزایش آگاهی در این خصوص که فرد می‌تواند به تنهایی تحول بیافریند، از مهم‌ترین مواد اولیه‌ی لازم برای انجام تحول‌های بزرگ‌تر سیاسی و اجتماعی هستند. 

جوانان امروزی توان آن را دارند که از طریق رسانه‌های اجتماعی با افراد بی‌شماری از هم‌نسلان خود در سراسر جهان ارتباط شخصی برقرار نمایند. آنان می‌توانند در مورد منازعه‌ها و دشواری‌های سیاسی و شخصی گفتگو کنند. آن‌ها در باره‌ی تأثیر مستقیم سیاست روز بر زندگی خود یا آشنایانشان می‌نویسند. آن‌ها خودبینی کمتری دارند و خود را پاره‌ای از جامعه‌ی بزرگ‌تر می‌بینند. هدف آن‌ها این است که جهانی بهتر برای زیستن خود و دیگران داشته باشند. اما تبادل اطلاعات از طریق رسانه‌های اجتماعی و انگیزه‌های شخصی تنها بخشی از تغییر را تشکیل می‌دهند. آنچه در یک بخش از جهان مهم و معنی‌دار است ممکن است در منطقه‌ای دیگر فاقد اهمیت باشد. از همین روی، لازم است که از فرهنگ، زبان و نیازهای اجتماعی جامعه آگاهی داشته باشیم تا بتوانیم از وضعیت ناآگاهی نسبت به مسائل عبور کنیم و از طریق تحلیل دقیق داده‌ها و ترکیب آن با دیدگاه‌های شخصی خود به شناخت برسیم. جوانان امروز آگاهی بیشتری از شیوه‌های نوین ارتباط‌گیری دارند و سرعت دسترسی و تبادل اطلاعات در باره‌ی موضوع‌های شخصی، جامعه‌ی محلی و جهانی (از منابع گوناگون) بسیار بالاست. 

فنآوری‌های استفاده از ارتباطات، ایمیل، رایانه، جابه‌جایی، ورزش و نیروی نظامی دگرگونی ژرف و گسترده‌ای یافته‌اند. با این حال، می‌دانیم که در آمریکا و در سراسر جهان کمبود آموزش، فساد، خدمات انسانی نامناسب، جهل نسبت به سلامت روانی، جنایت، فقر و بی‌خانمانی به میزان بسیار گسترده‌ای وجود دارد. اختلاف‌ها و شکاف‌های سیاسی شاید عمیق‌تر شوند و ما چالش‌های بلند مدت‌تری در مورد تغییرهای اقلیمی مواجه هستیم که تمامی کره‌ی زمین را به شکلی فاجعه‌بار (همانند شرایط جنگی) تهدید می‌کنند.